امروز توی فیس
بوک یه پست رو دیدم که به نظرم خوب اومد به سبک اون یه روز با من توی داروخانه
باشین. بفرمایین تو:
وارد میشم. سلام
بلند میدم و کیفم رو میزارم روی قفسه پشت میز مدیریت. دکمه کامپیوتر رو روشن میکنم
و میرم روپوش میپوشم. همچنان خندانم. دل به فکر نیکام. جدیدا وقتی پرستارش میاد
متوجه میشه که دیگه تا 5 یا 6 ساعت خبری از مامان جونش نیست. گریه میکرد وقتی در
هال رو بستم. دکمه های مانتوم رو توی حیاط بستم.
یه نگاه به
اطراف میکنم. فلانی این ظرف داروهای ساختنی رو که گفتم همون موقع بشورین. پشتش یه
جواب میاد. دریغ از یه چشم.
فلانی مگه نگفتم
صبی که بیکارین قفسه هورمونا رو مرتب کنین. پشتش یه جواب دیگه میاد . دریغ از یه
چشم.
فلانی قرار بود
اقلام بهداشتی شبیه به هم رو کنار هم بچینی. پشتش ....
فلانی مگه نگفتم
نسخه ها رو نریز روی میز بزار سر جاش...
فلانی فیش
پرداختا جرا انقد پخش و پلاست...
به این نتیجه هر
روزه میرسم که خودم تند و سریع همه کارا رو رو به راه کنم و هنوز پس ذهنم هست که
یه زنگی به خونه بزنم. ساعت 18
روزه هستیم.
میرم جلو شمام بفرمایین اینجا آب و هواش خیلی بهتره:
1. 1.
یه اقایی یه قوطی آورده میگه خانم دکتر این دارو رو برا من بسازین. میگم خوب نسخش
کو؟ برچسبش؟ میگه اشکال نداره خانم دکتر توش رو نگاه کنین یه ذره ازش هست. از رو
اون درستش کنین. بخدا خانم دکتر مال بچمه. من همیشه میام داروخانه شما. اگه میتونی
رام بنداز...
2. 2.
یه خانوم میان دفترچه با فرانشیز صفر دارن از شیر مرغ تا جون آدمیزاده توش نوشته
شده. بهشون یه فیش میدم. میگه ا مگه مفتی نیست؟ میگم توش دارو که ننوشته که رایگان
باشه که. شامپو صابون و کرمه... دیگه خودتون حدس بزنین. حرومخور و دروغگو و ...
تقصیر منه که همیشه میام داروخانه شما
3. 3.
یکی میاد قطره آ.د میخواد میارن براشون . قیمت رو که میشنوه میگه اینکه روش نوشته
6500 ریال. میگم این قیمت قدیمه . خیلی وقته دیگه این قیمت نیست. چپ چپ نگاهی
میکنه و یه فاکتور میخواد به امید اینکه فردا بازرگانی رو بندازه به جون ما
4. 4.
به یکی فیش میدم میگن صندوق بدین. میره صندوق صدقات رو برمیداره میاره میده به
من...
5. 5. پزشک از بیمارستان زنگ زده و میخواد راجع به یه دارویی بپرسه....
5. 6.
بعدی یه آقاییه که دفترچه شرکت نفت داره. دکتر داخلی نزدیکمون براشون 100 تا پنتو
پرازول 40 صد تا اندانسترون، صد تا... نسخه اش رو قیمت میزنم میشه حدود 100
هزار تومان. پرداخت میکنه. تعجب کردم. دکتر داخلی به شدت با پتنوپرازول 40 مشکل
داره اونم 100 تا؟
5 دقیقه بعد
همون آقا برمیگرده در حالی که پنتوپرازولا دستشونه میگن اینا رو تو خونه دارن و
نمیخوان. متوجه کلکش میشم. میگم باید برن دفترچشونو بیارن که من این قلم رو ازش خط
بزنم. وگرنه پس نمیگیریم. میره دفترچشو میاره. کارشو که انجام میدم . میبینم 2
بسته از داروها کمه. بهشون میگم قبول نمیکنن میگن نع شما به من همین تعداد رو
دادین. خوبه من خودم نسخه رو پیچیدم و دقیق یادمه که 100 رو بر 14 تقسیم کردم.
تاکید میکنم که بره ماشینشو نگاه کنه. مصرانه میخواد از زیرش در بره. بالاخره میره
و اون دو تا بسته رو میاره و ...
6. 7.
طرف اومده شیاف استامینوفن میخواد . نداریم خارجیش هست گرون در میاد میخواین؟. ای
بابا شمام دکون وا کردینا. حالا خانم دکتر اون گوشه موشه ها رو نگا کنیم شاید
باشه. من همیشه میام پیش خودتونا
7. 8.
در همین حین یه خانمی سوال خصوصی داره و میخواد بیاد توی داروخانه. قبول نمیکنم
منو میکشه یه گوشه میگه: خانم دکتر من همیشه میام اینجا. بس که خوش اخلاق و مهربونین
میخوام یه مشورتی باهاتون بکنم شوهر من .... آخه مگه من روانکاو مسائل جنسیم
8. 9.
یه خانمی داروهای پوستی میخوان بعد از اینکه نیم ساعت براشون حرف زدم میگن نع باید
برم دکتر بهم بگه چیکار کنم...
9. 10.
در همین اثنا طرف اومده یواشکی در گوش من میگه داروی سقط دارین . بخدا خانم دکتر
جون بچتون برا خودم نیستا،منو که میشناسین شاید صد بار اومدم اینجا. همسرتونم منو
میشناسه. یکی از دوستام که نامزدیه دسته گل به آب داده. این ماه رمضونی نمیشه
عروسی هم گرفت که ... .
11.
این وسط فک کنین هر کی از راه میرسه تا میبینه خانوم دکتر مثل بت اون جلو نشسته
حتی اگه بخواد بره اون بستنی فروش نزدیک داروخانه هم میاد و یه حرفی از خودش در
میکنه به قولی خوب ملا که مفتیه برا گربمونم دعا میکنیم
12.
طرف داروهاشو گرفته از یه جای دیگه. اومده میگه برام نسخه رو بخون و دستوراشو بزن.
میگم من اصلا نمیدونم این دارو مال کیه؟ کی بهت داده و این کار رو نمیکنم. فوقش
میتونم پشت نسخت بنویسم. براشون مینویسم میرن و میان داروها رو دوباره میارن و
بازم راجع به همشون توضیح میخوان..
13. توی این وسط فک کنین باید 4
گوشه حواست به پرسنل جدیدت باشه که اشتباه نکنه.
14. تلفن میخوادت . حسابدار یه شرکتیه زنگ زده
که پس این چک ما چی شد
ن 15. نسخمو دادم بهت چرا پس بم نمیدیش. گمش کردی؟
همش 2 تا قطره است چرا انقد طول کشید؟
خ 16. خانم دکتر از اون دارو که به پسر
خالم دادی خیلی خوب بود میشه به منم بدین. خوب چی بوده؟ نمیدونم یه پمادی چیزی
بوده فک کنم برا پوستش. خوب پسر خالتون کی هستن؟ ای وای خانوم دکتر ؟ فلانی .یعنی
نمیشناسیشون. همیشه میان همین جا
17. قرص فشار میخوام. کدومش. نمیدونم شما
یکیشو بیارین من میگم کدومه ؟ همیشه از خودتون میگرفتم. دیگه باید یادتون باشه.
1 18. وا من رفتم دکتر زنان شما به من قرص قند خون
دادین؟ چرا حواستون جمع نیست. با جون مردم بازی میکنین؟ اگه مامانم متوجه نشده بود
چی؟
19. عزیزم از این نسختون 2 قلمشو نداریم
فعلا گیرتون نمیاد. ای خدا از دست این مملکت و شما ها جونمون به لبمون رسیده آخه
من از اصفهان تا اینجا اومدم ....
2020. همسایه برامون هلیم آورده
21. دم اذان یهو یکی میگه خانم دکتر دیروزم
اومدم امروزم اومدم آخرش یه مسواک بچه کوچیک به من ندادین رام بندازینا؟
نگاش میکنم دیگه
منفجرم. منننننننننن بهت مسواک بچه بدم. خانم ... کار اقا رو راه بندازین
خانم دکتر قبلا
خیلی مهربون و خندون بودین من مشتری همیشه داروخانه شمام .اما جدیدا شما منو هش
میکنین.
22. طرف یه بسته
کو آموکسی کلاو آورده که دیروز از داروخانه شما گرفتم دیدم خونه لازم نداریم اومدم
به جاش کرم ... بگیرم.
عزیزم اینو از
ما نگرفتی ما اصلا از این کارخونه ندارم. بعد کلی چونه میگه خو حالا چی میشه اینو
بگیری یه کرم بدی من مشتر همیشه داروخانه شمام. میگم میشه معامله پایاپای
2 23. این وسطا حسابدار
اومده برا کارای نوشتن اظهار نامه مالیات
24. وسط همه اینا ویزیتور بهداشتی زنگ
زده
25. چای هنوز آماده نیست . من بدون چای افطار
نمیکنم
ما 26. مامان اومده کیسه داروهاش دستشه. میگه خودت برام
نیاوردی مجبور شدم خودم اومد. میشونمش پشت میز میرم جلو. یه ساعت بعد که میام
میبینم . بیچاره یادم رفته اونجا بودن
دا 27. داداش اومده . دخترش سرگیجه داره.
نسخشو میده. همینطور تو قفسه های بهداشتی میگرده و تو او شلوغی هی میگه من ژل
اصلاح میخوام نه کف و...
ا 28. اون وسطا منو میکشه کنار و
راجع به بعله برون دیشب کلی نود اجرا میکنیم
2
29. پزشک اطفالمون اومدن . میگن یه لیوان آب ندارین روزمونو باز
کنیم....
ه 30. همه دارن میرن افطار . من هنوز در
حال چونه زدن با مریضام...
آ آخرشم همه منت اینو سرت میزارن که میان
داروخانه شما و نمیرن جای دیگه و .... و تو باید نوکر و چاکر و دربست در خدمتشون
باشی. آخه یکی نیست بگه عزیز من مادر من خواهر من. اگه میای داروخانه من که حتما
داری خدمات خوب دریافت میکنی. آخه اون داروخانه های دیگه مسئول فنیشون آخر شب میاد
دخلشو خالی میکنه و میره. آخه به قول خودتون....
نگاه به ساعت میکنم هنوز به نیکا زنگ نزدم واییییییییییی.
بدو زنگ میزنم. پرستارش میگه ماکارونیشو خورده و خوابه.
خدا رو شکر خیالم از این طفلی راحت شد...
اما تو فکرم. خستم. برا سحری چی درست کنم؟ نمیدونم نیکا غذا داره یا نه؟
ساعت 12 من
میرسم خونه. نیکا زنگ خونه رو که میشنوه با پرستارش میان دم در. همچین برای من ذوق
میکنه که انگار یک ساله منو ندیده. دلش نمیخواد بره تو خونه. با باباش یه دوری توی
خیابونا میگردونیمش و اون دستاشو از شیشه ماشین میده بیرون و صورتشو میگیره به سمت
باد و میخنده. با شنیدن صدای موسیقی خودشو دستاشو تکون میده و به قولی میرقصه ...
دیگه خسته
نیستم. در کنار دخترم...